شیرین کاری گل های من
امشب به هدف نوشتن وب رو باز نکردم ولی تا باز شد حس نوشتن از دو تا گلم اومد سراغم البته هر چی از وروجک بودنشون از خرابکاریهاشون از بازیهاشون از بدو بدو کردنهاشون و اخرش سوگل خسته میشه و جیغ میزنه و ............. بگم بازم کمه من به همه این کارهاشون عادت کردم و اگه روزی یه سری از این کارها رو نکنن یکسره میرم به بدنشون سرشون دست میزنم ببینم یه وقت تب نداشته باشن یا بی حال هستن که کارهای دیروزشونو نمیکنن ولی میبینم نه شکر خدا سالم هستن و دارن یه کار جدید میکنن چند وقته که فرگل خانومی میره روی تختش بعد روی قسمت تعویضش در کشوهای بالایی رو باز میکنه میره توش میشنه البته قبلش کل لباسها رو میریزه رو تختش بعد تشریف میبرن داخل...
نویسنده :
مامان دوتا گل
1:07