مامان ظهر بخوابیم بریم پاک
دیگه هم خودمون هم دخملا عادت کردن بعد از ظهر ها بریم پارک .روزای اول مشکلاتی داشتیم که هر زمان نوبت فرگل شد سوار تاب بشه و بعد پیاده بشه که نی نی بعدی سوار بشه با کلی حرف و داستان و نی نی رو ببین منتظره بیا پایین بعد کمکش کنیم باهم سوار بشه و خلاصه کلی کلنجار رفتن بعد هم موقع رفتن جیغ و گریه که نمیخواد بیاد اینقد باهاش تو خونه هر زمان که حرف پارک میشد براش میگفتم که بالاخره دختر فهمیده من دیگه موقع رفتن اذیت نمیکنه و بدون بهونه گیری میاد سوار ماشین میشه
ولی حالا نوبت سوگل طلا شده نمیخواد از تاب پیاده بشه حتی تو خونه هر زمان فرگل میخواد سوار بشه نمیاد پایین اگر هم بیاد باید حتما حواسشو پرت کنیم و گرنه گریه بازاری میشه بیا و ببین البته فرگلم وقتی میبینه نمیاد منصرف میشه و میگه بازم منتظر میشم الهی قربونشون برمممممممممممممممممم
من همیشه عاشق این قربون صدقه های مادرانه بودم
خب حالا تشریف بیارین بریم ادامه مطلب برای دیدن عکسهای گل دخملا
میسی
فرگلم عاشق سرسره و اونم به خاطر پله ها
این بالا حالی میدها
اها فرگلی دید ابجی داره سوار تاب میشه
اومدممممممممممممممممممم
برین کناررررررررررر خودم تاب میدم گل گلمووووووووووووووو
دیدین بلدم ابجی هم دوست داره
میسی ابجیییییییییییییی جون تابم دادی
حالا نوبت منه
هورااااااااااااااااااااااااااا
فرگل خانوم متفکر و منتظر که بابا امیر ابجیشو بیاره سرسره بازی
سه تا گل
دخملی من خانوم شده و دیگه با گریه نمیره
چه دور بود ماشین بابا امیرم
بابای
مرسی از چشمهای نازززززززززززززززززززززززززززتون