سوگلسوگل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

دو گل زیبای من

بابا امیر و دخملا

1392/8/3 4:16
نویسنده : مامان دوتا گل
942 بازدید
اشتراک گذاری

برنامه هفته پیش عموهای فیتیله دخملای منو عاشق خودشون کردن قلبنمایشی که فرگل و سوگل عاشقش هستن قلبو بیشتر وقتها که چه عرض کنم همیشه  از من قصشو میخوان چشم

بله قصه شنگول و منگول و این بار نمایش عموهای فیتیله دخملای منو به اوج این قصه برد از خود راضی

از فرداش هم تو خونه شروع کردن به بازیشنیشخند

گرگم و گله میبرم

چوپون دارم نمیذاره

دندون من تیز تره

دنبه من لذیذ تره

من میگیرم خوب خوبشو

من نمیدم پشگلشو

 نیشخند

حالا من داستانی داشتم با این شعر تا فرگل بلاخره تونست بفهمه این کلمات چی به چیه قهقههقهقهه

اول اینکه لذیذ چیه سوال

دوم پشگل چیهسوال

چرا چوبون نمیذارهسوال

خلاصه وقتی دخترک من سوالتش تموم شد دیگه این بازی یه اوج جذابیش رسید خوشمزهدر کنارش سوگل کوچولوی من وقتی بدو بدو فرگل و شعر خوندن و دست زدنشو میدید خوشش اومده بود مثلا با فرگل شعر میخوند و دست میزد و فرار میکردقهقهه

بابا امیر طفلی ابروهم هر زمان شب از سر کار میاد بعد از مراسم ماچ و موچ دخترا ماچشروع به بدو بدو و شعر خوندن میکنن و بابایی مجبوره بازی کنهنیشخند ولی لذتی میبرن که نهایت ندارهخوشمزه

خندهاشون ترسیدنشون فرار کردنشون و اخر ولوووووووووووووو شدنشون از خستگی  خیلی دیدن دارهقهقهه

 

 شروع بازی تا اخر بازی بابا امیر و دخملا قلب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سعیده مامان امین.
5 آبان 92 12:52
خیلی عکسهای قشنگی بود. از دیدنشون واقعا لذت بردم.


خوش به حال این دو تا گل که همچین پدر و مادری دارن














مرسی عزیزم
لطف داری قشنگممممممممم
مامان زهرا کوچولو
6 آبان 92 21:05
سلام چه بابای پرحوصله ای واقعا افرین داره
به وبلاگ ما سر بزنید


حتما عزیزم
شیرین
7 آبان 92 1:30
عزیزای مـــــن، چه کیفی میکنن با باباشون.
همیشه شاد و خندون باشید پریای گلم.


قربونت بشم شیرین مهربونم
لطف داری