وروجک کوچولویه من
امروز سوگل خانومی شش صبح بیدار شد و هر کاری کردم دوباره نخوابید و با همه تلاشی که کردم تقریبا 8 فرگل و بیدار کرد
مراسم صبحانه خوردنشون که خودش یه فیلم سینمایی هستشو هی فرگل سوار تاب بشه و هی سوگل سوار بشه بالاخره تموم شد و دو تا ابجی شروع به بازی کردن و اینقدددددددددددددددد بدو بدو کردن و پشت پرده بازی کردن و قابلمه های بنده وسط خونه و ................................... تا دلتون بخواد اتیش سوزوندن
بالاخره شد ساعت 12:30 موقع نهار خوردن دخملا تقریبا سوگل مامان سیر شده بود که دیدم وسط غذا خوردن روی تاب از خستگی بیهوش شده و همچین به خواب عمیق رفته بود که اگه بمبم میترکید بیدار نمیشد.
فرگل که این صحنه به خواب رفتن سوگل رو دیده بود از خنده بیهوش و روی زمین ولو شده بود. واقعا دیدنی بود
قربونش برم از بس بازی کرده بود خسته شده بود
اینم شکار لحظه هااااااا