مداح کوچولوهای من
دختر کوچولوهای قشنگم دلم میخواست اولین جمعه محرم بریم برای مراسم حضرت علی اصغر ولی نشد که بریم اما من و بابا امیر با شما دوتا گل قشنگمون مراسم رو تو خونه برپا کردیم من و بابا امیر با مداحی شبکه سه اشک میریختیم و فرگل کوچولوی ناز من از شب قبلش روضه خونی یاد گرفته بود و همراه با مداح ها میخوند اینقدر هم بامزه میخوند که ما خندمون هم میگرفت میگفت همه گریه کنین سینه بزنین محکم بزنین همه گوش کنین و در کنار سوگلک مامان هم شروع کرده بود به گفتن اااااااااااااااااااااااااااا وووووووووووووووووووواااااااااااااااااااااااااااااااااا بلند بلند میخوند
براتون نذر نامه حضرت علی اصغر رو هم خوندیم روی دستهای من و بابا امیر بلند شده بودین و من و بابا تو گوشتون این نذر نامه شیرین رو خوندیم و از خود حضرت ولی عصر خواستار حفظتون از شر همه بدیها و شرارتها و مریضیها و ................... شدیم
گلهای قشنگ زندگیمون حضرت مهدی نگهدار و یاریگرتون باشه